24 آبانماه امسال
این متن رو 24 ابانماه 1393 نوشتم و با یک ماه تاخیر تو وبلاگت گذاشتم (شرمنده از تاخیر): امروز 24 آبان 1393 ... ساعت 3 بعداز ظهر... 2 سال پیش دقیقاً همین موقع بود که بابایی برای اولین بار تو را دید ... نگاهش در اون لحظه دیدنی بود... و امروز بعد از 2 سال هنوز هم آن نگاه کاملا شفاف در ذهنم است... امسال هم مثل پارسال تولدت را تبریک نمی گویم! هنوز از " اهل حرم " شرم دارم! باشد که تو هم درک کنی ... دیگر بزرگ شده ای... برای خودت فرمانروایی می کنی در قصر 75متری ما! دستور هم میدهی! اوامرت زیاد است و خادمانت کم! موقع خوابیدنِ این امیر کوچک ، بساطی داریم ما دیدنی ... اینجوری نه، اونجوری! ای...
نویسنده :
مامان جون
16:53